حال می کنم که تو هم مثل من بی حالی

سلام سیزدهم: امام مستضعفین

سال های سال در این خاک و این وطن بی غیرتان و پست فطرتان تاریخ و باعزتان و نیکو سیرتان آمدند و رفتند اما مردمانش دست از آزادگی بر نداشتند. مانده ایم در این سلاله های تاریخ که بی وجودان بهر چه وجود پیدا کردند و چه چیز باعث شده است تا آن ها وجودشان واجب شود و حضورشان لازم؟

چه اتفاقی است که در این پهنای تاریخ نمی افتد که رهبری که زندگی اش با کوخ نشینان بوده و زندگی اش با عزت مردانه ی ساده زیستان، حال فرزندان نا خلفی به پا خیزند و امام اشرافیت و امام باند بازی و دزدی را به مردم نشان دهند؟




حال نکته این جا است که این ها با این فرهنگ سازی و این اخبار و این برنامه ها به کدامین سو می روند>

روزنامه هایشان از سویی و برنامه هایشان از سوی دیگر و سخنرانی و از بیت امام اسطوره ساختن از جوانب دیگر برای چیست؟

تا کجا ما باید شاهد این داستان های این گونه باشیم.

مردم حق دارند بگویند که امام دنبال چه بود و الان فرزندان ناخلفش چه می کنند؟

مردم حق دارند بگویند آرمان های امام به انحراف تباهی کشیده می شود؟

مردم حق دارند بگویند موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی اکنون تبدیل به مامن ضد انقلاب و انحراف در بدنه ی سیاسی تفکر امام شده است یا نه ؟

اکنون دنیا به ما نگریسته و چشم مستضعفین دنیا به سمت ما است، اما حالا که انقلاب اسلامی پروژه ی جهانی شدنش در حال تکمیل است و اکنون در نبرد سختی با استکبار هستیم عده ای با این کارها با چه شعاری قصد بر هم زدن افکار عمومی را دارند؟

خدایا آن ده که آن به.


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام دوازدهم: کی بود صدام کرد؟

همیشه، قبلا یک نفر که می خواست نصیحتم کنه، صدام می کرد و پیشم می نشست و با حالت عذاب و سختی می خواست مثلا غیر مستقیم به من بگه این کار خوبه و این کار بده.

ما هم کفری می شدیم و با عذاب خاصی پای حرف طرف می نشستیم و از اون جایی که یا بزرگ تر بود و یا ریش سفید جرات نمی کردیم چیزی بگیم و تو دل فقط فحس می دادیم و آخرش که می خواستیم بریم می گفتیم حالتون خوبه؟

طرف فکر می کرد دارم مسخره اش می کنم در حالی که واقعا با این همه نفرینی که تو دلم براش می کردم واقعا هم باید گفت بهش که حالتون خوبه؟


تا این که یک خورده بزرگ تر شدم و خواستم یکی رو نصیحت کنم اوه اوه چشم تون روز بد نبینه!

خودم رو تو آینه خودم دیدم قبل از این که حرف رو شروع کنم دو سه تا لعنت به خودم فرستادم.

(حالا نه برید عقب به دوران اول متن ام و نه جلو به دوران مثلا بزرگ شدنم.)

(البته جوری حرف می زنم انگار بابابزرگی چیزی شدم)

توی دوران دبیرستان فهمیدم که ای بابا این نصیحت ها بهترین موقعیته واسه این که آدم باگ ها و مشکلات کارهاش  بگیره و لذا مدام با این و اون شروع کردم به صحبت کردن.

راستش نصیحت یه فرصته که تو اون رو همیشه می سوزونی!

چرا ؟

یادته که مدام وقتی بابا شروع می کنه به حرف زدن می گی:

اه دوباره شروع کرد.

ببخشید چی رو شروع کرد؟

واسه کی شروع کرد؟

اون بنده خدا که عمرش رو کرده و حرفی می زنه از سر دل سوزی.

اگر هم نمی خواهی قبول کنی بشنو!

گاهی یادمون می ره قاطی حرف هایی که با اعصاب خوردی گوشش می دیم حرف هایی خوابیده که باید یک عمر دنبالش ندوییم.

البته همین حرف هام هم نصیحت بود.

ممنونم

نظر لطف تونه و هر چی گفتید الهی گوشت بشه بره تو تن خودتون.

والسلام

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام یازدهم: وقتی همه هم صدا می شوند.

دیروز دست به دست هم دیگر دادیم.

باردیگر شهر را آذین بسته ی خروش غیرت مسلمانی کردیم که تا ابد آزادگی را می دهید تا لقمه ای نان دریافت کند.

خیلی از این طلبه هایی که اومده بودند مشکل مالی داشتند، اما یک چیز برایشان مهم بود آن هم استقلال شان تا نرود از دست آن چه از دست رفتنی نیست.

این روز عده ای مشغول اند تا صف حزب الله را به هم بزنند.

این روزها از صافی وشفافیت سخن می گویند ولی دروغ می گویند.

این روزها تیرمانده بر گلوی کودک رباب نیست که تعیین کننده ی زندگی ما است.

این روزها دستان کوچک فرزند رباب است که گره گشای زندگی هر مسلمانی است.

این روزها با شعار نمی توان به نتیجه فکر کرد.

اگر رهبرمان در یک محیط نظامی از مذاکره حرف می زند، اگر محکم می ایستد و بانگ ما اجازه نمی دهیم را سر می دهد، دلیلش این است که ما ایستاده ایم و ایستاده می میریم.

اهل خشونت نیستیم اما نعره های حیدری بر سینه هایمان نشسته.

این روزها ما می خواهیم شیعه باشیم و بمانیم و این را به اثبات برسانیم.

و السلام علی من اتبع الهدی


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سایه نشین

این جا میان همه صدایی می شنوی؟



همیشه مراقب اتفاقات اطراف مون هستیم.

مثلا حواسمون رو جمع می کنیم با کی حرف بزنیم!

با کی حرف نزنیم.

با کی هم غذا بشیم یا نشیم.

اما یه چیزی رو یادمون می ره!

احترام به افکار و آراء دیگران.

به محض این که با یک نفر صحبت می کنیم اول با خودمون قیاسش می کنیم.

بعد می گردیم دنبال اشتراکات و اختلافاتمون.

اشتراکات می ره به جهنم و این اختلافات است که می آد جلو و اولین کاری که می کنه اینه که تو باید مثل من بشی.

گاهی باید اول خودمون اصلاح بشیم و بعد بیاییم و سعی در اصلاح دیگران داشته باشیم.

راستی من و تو ضامن اصلاح این و اون نیستیم گاهی با لبخند احترام بگذاریم به نظر دیگری خیلی بهتره!

تاثیرش هم بیشتره!

حداقل فحش نمی خوری

حداقل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سایه نشین

سلام دهم: اعتماد به سقف



گاهی همیشه و گاهی هیچ وقت

مهم این است که اشتباهات مان را باور نمی کنیم.

و آموخته ایم تا با تعصبات مان از اشتباهات مان دفاع کنیم.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام نهم: تقدیم به تو که محب اهل بیت هستی...

توی این کره ی خاکی خیلی ها هستند که خیلی ارادت خاص به اهل بیت دارند و ما هم نوکرشان هستیم.

داستان این حرف هایم مفصل است، اما این خاطره را تقدیم به همه ی آن هایی می کنم در تکفیر این و آن ید طولایی دارند.

اما قصه این طور شروع شد که هفته ی پیش، توی حیاط مدرسه با یه طلبه ای صحبت می کردیم، حرف هامون تمام شد و اون رفت، اما دو سه روز بعدش آمد سراغم رو گفت: آقای مهندس بیا که برایت خبرهای داغ دارم(راستش دوستم در جو دادن به داستان سهم زیادی دارد شما ناراحت نشوید)


گفتم بیا ببینم چی شده؟

جواب داد طلبه ای اومده با من صحبت کرده که با این آدم نگرد، اصلا حرف نزن که آدم خوبی نیست، انحراف داره (آدم پیشش بره سوسمار می شه) و مشکل خیلی حادی داره، گفتم خوب برو بهش بگو بیاد تا با هم حرف بزنیم، هر دو تامون طلبه ایم و انسان(البته تا قبل از این من که ایشون رو ندیده بودم).

رفت اما چشم تان روز بد نبینه، با چشمی پر از اندوه برگشت و گفت: راستش چی بگم، بهش گفتم. اما دوستش برگشت و جواب بدی داد.

گفتم چی گفت بگو:

گفت: ما با هر (بوغ) و (بوغ) و (بوغ آبدار) و ابوحنیفه ای صحبت نمی کنیم.

من داغ کردم. زیاد!

 واشر سرسیلندرهام رو سوزاندم.

فردایش رفتم و نشستم در کتابخانه کنار همین دوست مان که بهم توهین کرد.

 گفتم: عزیز من مشکلت با من دقیقا کجا است؟

گفت: تو با اهل بیت عناد داری؟

گفتم: وای!!!!@@@@ تو از کجا می دانی؟

گفت تو مگر عباسی را قبول نداری؟(منظورش دکتر حسن عباسی بود.)

گفتم خوب نتیجه؟

گفت اون آدم منحرف است و با اهل بیت دشمنی دارد و تو هم چون قبولش داری منحرف هستی و با اهل بیت عناد داری.

گفتم: بنده آیت الله مصباح، حضرت آقا و خیلی ها را قبول دارم و صد البته دوست شان هم دارم. اما بعضی ها هستند خاکستری هستند، ولی خوبی هاشان خیلی بیشتر از اشتباهات شان است. راستش ذهنم رفتم سراغ یک ماه پیش که با یکی از دوستانش داشتم در این باره صحبت می کردم. می گفت: آقای رحیم پور و طائب و عباسی و علامه عسگری و آیت الله خوشوقت و.... همه ملعون اند.(ببخشید شمارش زیاد بود ولذا سه نقطه گذاشتم))

به همین خاطر چیزی بهش نگفتم و رد شدم.

اما این دوستان که حاضر نیستند حرف های ما را بشوند!

شاید سری به این دست نوشته ی حقیر بزنند.

دوست من دین ما دین صلح و مهربانی است.

هر کسی نظری داد و تو اصلا حرف آن بنده خدا را نشنیده ای(از همه شان پرسیدم و فقط کلیپ 2 دقیقه ای را دیده بودند)و صد البته هم نفهیدی و بعد از اساتیدت حرف هایی درباره ی این افراد شنیدی، نباید محکم بیایی و لعن کنی.

برو صحبت را دقیق و کامل بشنو، به 2دقیقه صوت اکتفا نکن.

شما بارها درباره ی روایات گفته اید که این جمله مقام اش این است و حالش این است.

حال چرا این قدر در شیعه تفرقه می اندازید؟

واقعا چه بر ذهن های پویای تان آمده که این چنین خشک شده اید.

چه کسی اجازه می دهد در صحبت با مخالف فکری، نه اعتقادی تان، دهان به ناسزا و بدگویی باز کنید!

کدام اهل بیت؟

اهل بیتی که شبکه های زنجیره ای منحرف ماهواره ای مورد حمایت سید صادق شیرازی می گویند؟

امام باقر علیه السلام این گونه بودند یا امام صادق علیه السلام؟

امیرالمومنین در میدان جنگ این گونه بودند یا امام حسین علیه السلام؟(اشاره به این نکته که در میدان جنگ از امیرالمومنین سوال اعتقادی کردند و ایشان کاملا جواب دادند.)

چرا دین را چپ و چوله می خوانید.(البته ببخشید ها شاید ثواط -سواد- ندارند و چون جوابی ندارند دست به تکفیر و لعن می زنند و شاید هم به دنبال تفرقه و درگیری اند.)

کمی مهربان باشید.

دشمن اصلی اسلام یهود است نه اهل سنت.

تو که از من بهتر قرآن خوانده ای.

امیدوارم این دوستان در مدرسه مان هم بیایند و گام های شان را دقیق تر بردارند، تا این چندماه آخر حجره نشینی را به سان انسان های اولیه نگذرانیم.

صلوات 

پ .ن1: آن که خواب است بیدار می توان کرد و آن که خود را به خواب زده دیگر نمی توان بیدار کرد.

پ.ن2: خوش اخلاق باشید:

امام صادق علیه السلام فرمودند:

 إِنَّ مِمَّا یُزَیِّنُ الْإِسْلَامَ الْأَخْلَاقُ الْحَسَنَةُ فِیمَا بَیْنَ النَّاسِ

خوش اخلاقى در بین مردم زینت اسلام است.

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

مَن حَسُنَت خَلیقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ؛

هر کس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاکیزه و گوارا مى گردد.

پ.ن3: احادیث و آیات درباره ی آداب مناظره:

ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدین:با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى‏] که نیکوتر است مجادله نماى. در حقیقت، پروردگار تو به [حال‏] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال‏] راه‏یافتگان [نیز] داناتر است.( النحل : 125)


۱۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام هشتم: آه از یک عمر حسرت

این روزها بیشتر از این که درگیر یک گره باشم، درگیر  گره ها شده ایم.

سال ها بود در خود فرونرفته بودم و برای دردهایم اندیشه ای نکرده بودم.

دیشب طلبه ای آمد و برایم از دردهایش گفت.

چند شب پیش سائلی آمد و از من طلب کمک کرد.

و من ....

چه دارم جز اندکی تمنا...

آبرویمان که رفت.

اما خدا در شب لیله الرغائب هوای همه ی بنده هات رو داشته باش.

باید این روزها بیشتر مراقب باشیم، خوبی هایمان دیگر گم نمی شود

راهزنان محبت سارقان مهربانی های ما هستند.

التماس دعا



۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام هفتم: نقدیم به خود بیانیه لوزان

ما که تا دیروز نمی دانستیم لوزان کجا است اما به یمن امضای این توافق بیانیه نامه بالاخره اطلاعات عمومی مان بیشتر و بیشترشد.

مثلا فهمیدیم آلماتی کجا است و ژنو برای کدام کشور است و این نکته ی مثبتی بود برای ایرانیان فهیم و من متاسفم برای دلواپسان که به این نکات توجهی ندارند.

اما بیانیه تمام شد، ظریف به مجلس رفت و تمام شد و همه چیز تمام شد الا یک چیز؟

راستی کف خیابان هایی که عده ای ریختند و رقص و پایکوبی کردند را دیدید؟

جای پا به برهنه ها کجا است؟

 

موقع انتخابات؟

چرا مردم مستضعف و کوخ نشینان تاریخ ساز ایران در صحنه نبودند؟

راستش را بخواهید دولت اشرافیتی که به نام دولت تدبیر و امید پا به صحنه گذاشته است جایگاهی برای مردم مظلوم و پا برهنگان تاریخ نمی شناسد؟

همان ها که بی توقع انقلاب کردند و تا جنگ شد جنگدیدند در حالی که آقایون دولتی مان و خیلی از آقازاده هایشان مشغول تحصیل علم بودند و برای مان حجت شرعی هم از این کارشان می آوردند.

اما این پا برهنگان بودند که در کف میدان جنگ برای دفاع از ناموس جنگیدند.

آن که در اروپا درس خوانده می داند ناموس چیست؟

حتما می داند و حتما برای آن می جنگد.

اما...

بی خیال

به یاد شهدای هسته ای مون، به یاد مردای مرد، به یاد همون هایی که تا آخرین نفس ایستادند و  به یاد نامردایی که به زودی زود نامشان از تاریخ این مملکت پاک می شود.


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام ششم: گاهی باید رک بود و از این رک بودن خجل نبود.



سلام لطفا این متن مرا با دقت بخوانید.

مانده ایم متنی را که طرف ایرانی خواند باور کنیم یا متنی که طرف امریکایی خوانده است. اختلاف مبنا 180 درجه ای هست.

یکی گوید توافق کرده ایم باید آب سنگین اراک و فردو تعطیل شود و طرف ایرانی می گوید خیر چرا تعطیل شود آنجا را به کارخانه ی پشمک ریسی خوب (به کیفیت پشمک حاج عبدالله) ارتقاع خواهیم داد.

توافقی که انجام شد برای ملت ما هر روز روشن تر خواهد شد که فلسفه دوستی نکردن با این دشمن بد ذات چیست؟

پیر ما دست گرگ را از انسان تشخیص می دهد اگر چه هنوز عده ای می گویند ان شالله گربه است.

دریوزگان تاریخ هیچ وقت شجاعت نخواهند آموخت و باید وظیفه ی دریوزگی خود را به درستی انجام بدهند.

هنوز عده ای هستند که روح فتحعلی شاه ها را شاد کردند.

داستان تلخ و شیرین است آن روزگاران سعد آباد امروز در لوزان تکرار شد.

مانده ایم...

کسی که روزی می گوید ملاک تورم جیب مردم است نه آمار ها و امروز می گوید تورم صفر را تجربه کرده ایم.

کسی که روزی دم از اخلاق می زد و امروز تحمل شنیدن هیچ نقدی را از جانب منتقد ندارد.

چرا باید حرف هایش مورد تایید مان قرار گیرد.

چه چک سفید امضایی از این آقایون به دست مان رسیده و ما چه مغز خری خورده ایم که از هر کسی با هر نگاهی دفاع کنیم. حتی اگر مملکت را در یک توافق به باد دهند.

راستی گفتم مغز خر...

گویند روزی صاحب خری ماده برای داشتن یک  کره خر خوب ترک دیار کرده و به روستایی دیگر سفر کرده بود.

رسم بر این بوده که بر صاحب خر نر یک کله قند می بردند برای تشکر از صاحب خر نر.

خر نر سوراخ دعا را اشتباه می کند و تیر را به خطا می زند.

صاحب خر ماده عصبانی و حیران به سمت آبادی خود در حرکت بود که عابری می گذشت و بدو گفت

 مشدی چرا پکری؟

صاحب خر ماجرا را تعریف کرد 

و گفت: کله قندی را بر صاحب خر نر بدهکار شدیم و مقعدی را بر این خر فلک زده. 

التماس دعا...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام پنجم: دروغ گویی

نه می خواهم این بار حرفی بزنم ونه نکته ای، نه

فقط داشتم مستندی را از شبکه ی من و تو می دیدم که به یک نکته بر خوردم آن را ویرایش کردم و برای شما هم آپلودش کردم امیدوارم ببینید و به دروغ گویی این ها بیش از پیش واقف باشید.

این هم لینک دانلود همه اش 7 مگه، این جا دانلود کنید......... دروغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سایه نشین