حال می کنم که تو هم مثل من بی حالی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

سلام بیست و پنجم: بیایید بیایید


حالا که دنیا این قدر دارد به ساز نا اهلانش می رقصد و اسلام هراسی و ایران گریزی در منطقه بیداد می کند، وقتش نشده است که من و تو دست در دست هم ما شویم و نه فریاد که عمل کنیم.

ما خسته از فریادهای سابقیم و تشنه بر عمل!

آن که مرد راه است بسم الله و آن که مرد شعار است ...


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سایه نشین

سلام هشتم: آه از یک عمر حسرت

این روزها بیشتر از این که درگیر یک گره باشم، درگیر  گره ها شده ایم.

سال ها بود در خود فرونرفته بودم و برای دردهایم اندیشه ای نکرده بودم.

دیشب طلبه ای آمد و برایم از دردهایش گفت.

چند شب پیش سائلی آمد و از من طلب کمک کرد.

و من ....

چه دارم جز اندکی تمنا...

آبرویمان که رفت.

اما خدا در شب لیله الرغائب هوای همه ی بنده هات رو داشته باش.

باید این روزها بیشتر مراقب باشیم، خوبی هایمان دیگر گم نمی شود

راهزنان محبت سارقان مهربانی های ما هستند.

التماس دعا



۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سایه نشین