یک خصلت خیلی خیلی بدی که ما آدم ها داریم تا در گوش مون نزنند و از اشتباهات و قصه های تلخ شیرین مون تعریف نکنند آدم نمی شیم.
تا زمانی که تیر غیب نیاد اصرار داریم که همان کار گذشته مان را تکرار کنیم و به دنبال تجدید نظر از آرمان هامان و دریوزگی می افتیم.
قصه ی امروز ما دیگر قصه ی سیاسی و بازی جریان ها نیست که بخواهیم با بگو و مگو حلش کنیم.
تمام کلام این روزها در یک جمله جمع شده است که آقا :
ما با دست های بسته هم ایستادیم شما ها با دستای باز دارید چیکار می کنید.
اگر این بار حادثه تکرار شود، نه تنها جام زهر را می شکنیم، ساقی آن جام را هم می شکنیم.