سفر مشهد تموم شد و به قم برگشتم، بعد از مراسم افطاری حرم امام رضا که خیلی خوب بود، به یه مراسم افطاری دعوت شده بودیم. تو جمع ما یکی از فامیل ها که آموزش پرورشی است و توی تربیت فرزندان جامعه ما نقش داره، البته الان از هر پنج تا دانش آموز طبق آمار رسمی شش تاشون تک دارند و معدل نمره ریاضی در سال گذشته دانش آموزان ایران زیر ده بوده.



خلاصه کلام، این فامیل بسیار محترم و دوست داشتنی (انتظار ندارید که نسبت ها را در مجاز فاش کنم) منبر را بر دست گرفته بود و از اقتصاد و سیاست می گفت، البته یاد حرف های فلاحتی صدای آمریکا و عنایت فانی بی بی سی می افتادم ولی گوش می کردم.

اولش از بهشت شداد دوران خاتمی گفت و از روی ویرانه های دولت احمدی نژاد رد شد و به میراث خورهای روحانی رسید. می گفت هر که تو این مملکت سیاسی باشه می گیرنش و اگه حرف سیاسی نزنه هرچقدر می خواد می تونه کلاهبرداری کنه.

البته ایشون هم وقتی بنده داشتم از تئوری اقتصاد لیبرال حرف می زدم گفت دایی جون معیار جیب مردم است، این چیزها گشنه ها رو سیر نیم کنه. البته انتظارم از یک فرهنگی و باسواد بیشتر از این بود که در مقابل بحث علمی این طوری واکنش نشون بده. ولی خوب ما هم که بچه پا خطیم شروع کردیم از مردم گفتیم.

اما به احترام برزگتر بیشتر جاها سکوت کردیم و هراز گاهی تیکه می انداختیم، می گفت قیمت ها در دوران خاتمی تکون نخورد، من هم رفتم و بانک مرکزی رو گشتم و دیدم که فقط در یک سال 83 و 82 را مقایسه کرده بود و سال 83 قیمت ها 20 درصد افزایش داشته، حالا شما خودتان بروید سال های قبل  و بعد را ببینید، البته مردونه نرفتم بیشتر رو پیدا کنم بلکه رندوم یکی رو دیدم.

این از خرف بی سند اول دایی محترم ما، بعد گفت من صحبت های آقا رو دنبال می کنم یک حرف درباره اقتصاد نمی زنه همش داره سیاسی می گه، البته این جا باید یادی کنیم از عمه محترمم که چندسالی است شعار کشور را اقتصادی نام گذاری کرده است. اما این را به رویش نیاوردم و گفتم دایی جون آخرین صحبت آقا با کی بوده،گفت قبلی و قبل تری و قبل ترتری رو نشنیدم.

گفتم باشه،

اما ببخشیدا آقا نگفت بابت بیکاری جوون ها از کارخانه ها باید شرمنده بود و سرمون را بالا نگیریم و سریع یه کاری کنیم. البته یادمون می ره همین دوستان می آمدند و به ما می گفتند روحانی تو صد روز کارها رو حل می کنه، جلیلی می آد بیانیه می خونه، طرح های اقتصادی جلیلی شده بود بیانیه

پ ن1: رفقای خوب من ول کنید حرف های سیاسی توی فامیل رو و جدی نگیرید؛ از این نظر می گم که تو روحیه تون تاثیر نگذاره.

پ ن2: جان مادرامون ما ب چه حزب اللهی ها برویم و حرف های آقا رو خوب گوش کنیم تا کم نیاریم

پ ن3: احترام بزرگ تر رو تو فامیل داشته باشیم، اگر شد حرف می زنیم و الا واقعا ادب مرد به ز دولت اوست -البته معترفم که این شعار به دست کسانی که علیه رای مردم آشوب کردند و جمهوریت را زیر سوال بردند دست مالی شد ولی شعارخوبی است.-

پ ن4: درس هامون رو خوب بخونیم، مردونه فردا واسه ماس، ما برویم و نیروهایی رو ترتبیت کنیم که دزد نباشند. جامعه شکوفا می شه

با زیر همه چیز زدن چیزی حل نمی شه

پ ن 5: واقعا این داییم رو دوست دارم، باهاش هم بحث می کنم کاری می کنم که ناراحت نشه، مخالفه ها ولی تحت دلش موافقه فقط تو تحلیل گیر می کنه و ماست رو به دورازه می بنده. البته حرف هاش انصافا خوبه ولی ...

پ ن 6: یادمون نره وقتی ادب داشته باشیم و به حرف مردم خوب گوش کنیم و بعد همیشه هم لازم نیست جواب بدهیم، ولی همین که مودبانه گوش دادی و به عنوان مخالف تو یه سنی هیچ وقت، تو سن دیگری گاهی و در سن بعدی همیشه حرف هامون رو می زنیم و برنیم. البته مودبانه گوش کنیم و لازم نیست حرف بزنیم، حرف طرف را بفهمیم و بشنویم، خودش می دونه حق باکیه ولی مشکل اقتصادی بهش فشار آورده.

پ ن 7: الان حس پدربزرگی دارم با این همه نضیحتی که کردم ولی خوبه گوش کنید، حرف اگر خوب باشه از دهن هر کی در بیاد خوبه

راستی ما که از اول گفتیم خدا لعنت کند آموزش و پرورش را که برای ترکیه و حال و هول وام داره ولی برای کربلا و ... کوفت هم نداره