شهدا پیامی آورده اند این بار با دستانی بسته.
این جمله ها را بسیار شنیده ایم و به آن ایمان داریم، هر زمان کار کشور گره خورده است، این عزیزان وطن بودند که خود نمایی کردند و ثابت کردند که زنده اند و عند ربهم یرزقون هستند.
این بار شهدایی روی خود نشان دادند که آمارشان به وسیله ی آواکس های امریکایی به عراق داده شده است و این یعنی این که خوشبین نباشید و اعتماد نکنید به روباه پیر و جنایت کاران منطقه ای.
تشییع جنازه برگزار شد، حال و هوای مردم عاشقانه بود، و ذکرهایی که زیر لب با بغض بر گلو بلند بلند گفته می شد که مرگ بر امریکا و این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده، لاله های گلگون اسیر دست خصم حال و هوای تهران را به هم ریخته بودند تا بگویند دیوارهای تحریم ترک نخواهد خورد و تحریم ها برداشته نخواهد شد مگر این که به دین این ها در آیی.
تشییع تمام شد اما این پایان برگزاری تشییع شهدا نبود، روزنامه های زنجیره ای این بار با تمام قوا بر این تشییع جنازه تاختند که آقا میتینگ سیاسی راه انداخته اید.
افسوس مان بلند شد که این حرف ها چیست و این همه توهین که از چندین روزنامه همزمان خارج می شد برای چیست تا این که واقعیت رونمایی کرد.
روزنامه ی آرمان و هم پیالگانشان این عکس را در پشت صفحه ی روزنامه منتشر کردند تا نشان دهند مقصود حرف هایشان چیست!
در دوران اصلاحات هم بارها این اتفاقات افتاده بود که شهدا را به سخره و توهین و تشر می زدند، اما افسوس که آن دوزان انگار دوباره بر می گردد.
این بار با کوله باری از تجربه شهدایمان را می زنند.
نامردمان وطن فروش همان هایی هستند که از بیت المال مسلمین می خورند و علیه اسلام مسلمین تلاش می کنند.
روزی رییس جمهور این مملکت سیدمحمد خاتمی بود که دم از آزادی می زد و به این بهانه دین را به کناری انداخت.
افسوس می خورم که چرا باید با لباس روحانیت علیه روحانیت بتازند، البته یک دلیل عقلانی دارد و آن این است که تجربه بارها و بارها نشان داده است که زمانی که یک غیر روحانی علیه اسلام سخن گفته بی شک شکست خورده است.
مردمان سرزمین من به روحانیت ارادت دارند و خیلی ها به همین دلیل به روحانی رای داده اند، اما افسوس که تیشه برداشته و بر ریشه ی اسلام می زنند.