داشتم روی صفحات مجازی پرسه می زدم و از نظرات مخالف و موافق بهره می بردم که ناگاه یکی از سایت های پرطرفدار اصلاح طلبان را دیدم که این مطلب را روی صفحه اش گذاشته است و با شوق و ذوق سخن از تمدن کهن نزدیک به چهارصد ساله آمریکایی رانده است.

راستش دلم سوخت اول برای خودم که بودجه های این مملکت را برای کسانی خرج می کنند که شعور سیاسی شان شاید از حافظه تاریخی شان بیشتر باشد و فهم اعتقادی شان بر احساسات غلبه نمی کند و ادامه ماجرا


راستش مردم آمریکا پرچم ایران را آتش نمی زنند چرا که اسناد جاسوسی ایران در ایالات متحده یافت نشده است و اسناد لانه جاسوسی شان مانند ما به یازده جلد نرسیده است. (البته یازده جلد قابل انتشار آن هم تا اوایل دهه شصت)

راستش ناوهای ما هیچ گاه هواپیماهای مسافربری آن ها را هدف نگرفته است و موشک های ما اشتباهی به برخی شهرهای آنان نخورده است.

راستش مردم آمریکا نزدیک به بیست هزار دخترشان دزدیده نشده است. می دانید که آمریکا بیش از بیست هزار دختر شیعه را در عراق دزدید؟

آری هنوز شمار برعهدی هایتان گوش فلک را پرکرده است و آمار جنایات تان هنوز گوش جانمان را خراش می دهد.

راستش سپاه ایران هنوز در طبس آمریکا نرفته است تا جاسوسان خویش را آزاد کند.

مجلس ایران سالانه بیش از ده میلیارد دلار خرج مبارزه با آمریکا را تصویب نکرده است.

و ...

هزاران دلیل وجود دارد که یکی از آن ها فقط کافی است تا اگر غیرت داشته باشیم آمریکا را دشمن جدی خودمان بدانیم چرا که او ثابت کرده است که دشمن است.

خوشا به حال روشنفکران سیاه و سفید بین این دنیا که هنوز فرق بیفسترو را با کله پاچه نمی دانند و افتخارشان لایک های این جا و آن جا و هزلیات گلرویی وارشان هست.

هنوز در دریدا مانده اند و شعر سپید می گویند و چشم های آبی برای شان برتری دارد از همه چیز، اما هیچ گاه نمی گویند که ما نژادپرست هستیم.

دم از حقوق بشر و آزادی می زنند ولی سگ آمریکایی را بیش تر از هم وطنان بی بضاعت دوست دارند.

بامزه است در سرزمینی زندگی کنیم که هنوز مردمی زیست می کنند که یادشان رفته است آمار جنایت های آمریکا را و هنوز دم از تمدن می زنند.

راستی خسته ام، کلی کار دارم و الا برایت تمدن را معنا می کردم.

این بماند طلبت ای برادر روشنفکر من.

در ضمن میلاد با سعادت حضرت حجت بر همه عاشقان حضرت مبارک باشد.